وبلاگ سرو شاهی

در این وبلاگ تمامی مطالب مرتبط با تکنولوژی و موارد دیگر قرار میگیرد.

وبلاگ سرو شاهی

در این وبلاگ تمامی مطالب مرتبط با تکنولوژی و موارد دیگر قرار میگیرد.

  • ۰
  • ۰

 

انواع نریشن

هر زمان که رمان، داستان کوتاه، شعر یا مقاله دانشگاهی می خوانیم، به شکلی از روایت نگاه می کنیم. هنر داستان سرایی (یا نوشتن آکادمیک) توجه زیادی دارد. انتخاب موضوع کافی نیست همچنین باید انتخاب کنیم که چگونه موضوع را به خواننده منتقل کنیم. در یک لحظه، سه نوع روایت را بررسی خواهیم کرد: اول شخص، دوم شخص و سوم شخص. هر کدام به هدف خود عمل می کند.

 

شرلوک هلمز به عنوان نمونه هایی از روایت

اما، قبل از اینکه از چند نمونه از روایت لذت ببریم، مهم است که بین روایت و روایت تمایز قائل شویم. این دو اصطلاح اغلب با هم عوض می شوند، اما دقیقاً به یک معنی نیستند. یک روایت یک داستان است. مجموعه ای از اتفاقات رخ داده را بازگو می کند. این را در مقالات روایی زیاد می بینیم. این مقاله ها داستانی را بیان می کنند تا نقطه ای را به خانه برسانند.

 

روایت، اما، عمل به بیان یک داستان است. نریشن مانند صداپیشگی است. مستند مورد علاقه خود را در نظر بگیرید. اگر از علاقه مندان به طبیعت هستید، روشی را که دیوید آتنبرو فیلم هایش را روایت می کند، دوست خواهید داشت. ما این را در فیلم اصلی نیز می بینیم. Fight Club و Forrest Gump نمونه های عالی از فیلم های با روایت هستند. با این حساب، بیایید در مورد اشکال مختلف روایت بحث کنیم و از چند نمونه لذت ببریم.

 

انتخاب نحوه بیان داستان تقریباً به اندازه خود داستان مهم است. آیا می خواهید از منظر یک شخصیت، مانند قهرمان داستان بنویسید؟ اگر چنین است، احتمالاً از «من»، «من» و «من» زیاد استفاده خواهید کرد. یا، آیا می خواهید به عنوان یک ناظر شخص ثالث که از عمل جدا شده است، لحن دانای کل بیشتری به خود بگیرید؟ بیایید از چند نمونه از هر فرم لذت ببریم و ببینیم کدام یک بیشتر برای شما متمایز است.

 

روایت اول شخص

روایت اول شخص به شما این امکان را می دهد که با مخاطب خود "شخصی" شوید. انگار یکی از شخصیت ها مستقیماً با مخاطبش صحبت می کند. ما می توانیم به افکار آنها گوش دهیم. مخاطب متوجه خواهد شد که راوی چه احساسی دارد و وقایع پیرامون خود را چگونه تفسیر می کند. بیایید به چند نمونه از این فرم نگاهی بیندازیم.

 

تبلیغات

شکارچی در چاودار به عنوان یکی از جذاب ترین داستان های تمام دوران در تاریخ ثبت خواهد شد. از روایت اول شخص برای انتقال برخی از اضطراب نوجوانان که اکثر ما تجربه می کنیم استفاده می کند. در اینجا نگاهی اجمالی به احساس شخصیت اصلی، هولدن داریم:

جایی که می خواهم شروع کنم، روزی است که پنسی پرپ را ترک کردم. Pencey Prep این مدرسه است که در Agerstown، پنسیلوانیا است. احتمالاً در مورد آن شنیده اید. به هر حال احتمالاً تبلیغات را دیده اید. آنها در حدود هزار مجله تبلیغات می کنند و همیشه یک مرد داغدار سوار بر اسب را نشان می دهند که از روی حصار می پرد.

 

شایان ذکر است در این جا به مفهوم روایات موثق در مقابل غیر معتبر اشاره کرد. برخی ممکن است بگویند هولدن کالفیلد راوی قابل اعتمادی نیست زیرا از هدف دور است. به نظر می رسد او به طور فزاینده ای نسبت به دنیای اطراف خود خسته است. در بازگویی داستان زندگی‌اش، طعنه‌های زیادی را با امواج خشم زیرین آن متوجه خواهید شد.

 

معلوم می شود (هشدار اسپویلر) او این وقایع را از یک مرکز ذهنی بازگو می کند و بازگویی او را کاملا غیر قابل اعتماد می کند. دیگران به احتمال زیاد نسخه متفاوتی از وقایع هولدن خواهند داشت.

 

ریچارد میسون رمانی در مورد یک مشتاق نوشت

هنرمند با نوشتن به صورت اول شخص به سرعت برخی از ویژگی های شخصیتی شخصیت اصلی را درک می کنیم. او می گوید که به هنرمندان دیگر حسادت نمی کند، با این حال به نظر می رسد که اظهارات منفی زیادی در مورد کار آنها دارد. همچنین به نظر می‌رسد که او بیش از هر چیز دیگری بر اصول خود می‌ایستد و از فروش کار خود برای دریافت حقوق سریع خودداری می‌کند. در اینجا نگاهی اجمالی به ذهن جولیان در Us داریم:

 

این اتفاق به این دلیل رخ داد که من کلاسم را برای گردش به گالری ملی رفتم... برای بچه‌ها مهم است که در معرض هنر و فرهنگ قرار بگیرند، اگر فقط ببینند که افراد رسانه‌ای مانند جیک هیچینز تنها هنرمندانی نیستند که تمدن ما دارد. تا کنون تولید شده است. نه، اتفاقا، من از موفقیت جیک تلخ هستم. اگر می‌توانستم مردم را متقاعد کنم که هزاران پوند برای مبلمان باغ آب شده‌ام خرج کنند، مطمئن هستم که این کار را می‌کردم.

 

روایت دوم شخص

دیدگاه دوم شخص چندان در ادبیات رایج نیست. بیشتر لحن آموزشی به خود می گیرد. از «تو باید» یا «تو می توانی» زیاد استفاده می کند. گفته می شود، می تواند پیوند خوبی با مخاطب ایجاد کند زیرا با خواننده طوری رفتار می کند که انگار بخشی از داستان است. اولین نمونه ما از یک کتاب محبوب است که تبدیل به یک فیلم و یک نمایشنامه شد.شما البته در میان آنها هستید. کنجکاوی شما بیشتر شد، همانطور که کنجکاوی مرسوم است. تو زیر نور محو شده ایستاده ای، روسری دور گردنت در برابر نسیم سرد غروب بالا کشیده شده، منتظری تا خودت ببینی دقیقاً چه نوع سیرکی فقط با غروب خورشید باز می شود.

 

روایت سوم شخص

روایت سوم شخص بسیار محبوب است. این به نویسنده اجازه می دهد تا قلب و ذهن چندین شخصیت را باز کند. با این شکل روایت می‌توانی مثلاً دو عاشق داشته باشی که برای مخاطب رمز و راز نمی‌مانند. هم افکار و هم احساسات آنها در معرض دید خواننده قرار می گیرد و خواننده اکنون می تواند سفری را به سوی کشف یا دلشکستگی طی کند. بیایید از چند نمونه لذت ببریم.

غرور و تعصب اثر جین آستن

در ادامه با موضوع عاشقانه، به سراغ یکی از کلاسیک ها می رویم. جین آستن همچنین به ما این امکان را می دهد که به ذهن دو علاقه عشقی در غرور و تعصب نگاه کنیم. در اینجا نگاهی اجمالی به ذهن الیزابت داریم:

 

الیزابت اجازه داد که توضیحی بسیار منطقی از آن ارائه کرده باشد، و آنها با رضایت متقابل به گفتگو ادامه دادند تا اینکه شام ​​به کارت ها پایان داد.

و بقیه خانم ها سهم خود را از توجه آقای ویکهام قرار دادند. در سر و صدای مهمانی شام خانم فیلیپس هیچ صحبتی وجود نداشت، اما رفتارهای او او را به همه توصیه می کرد. هر چه گفت، خوب گفته شد. و هر کاری که کرد، با ظرافت انجام داد.

 

هری پاتر و تالار اسرار نوشته جی.کی. رولینگ

جی.کی. رولینگ استادی بود که به ما اجازه داد وارد زندگی هر یک از شخصیت ها شویم. شاید به همین دلیل است که رمان ها به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده اند. هر یک از شخصیت ها به روش خود منحصر به فرد هستند و ما اجازه داریم نگاه های اجمالی دقیقی به ذهن همه داشته باشیم. به این بیت از روایت سوم شخص از اتاق اسرار نگاه کنید. این به ما این امکان را می دهد که در یک کلیپ مختصر بیشتر درباره دورسلی ها و هری بفهمیم:

 

دورسلی‌ها حتی به یاد نداشتند که امروز دوازدهمین سالگرد تولد هری است. البته امیدش زیاد نبود. آنها هرگز به او هدیه واقعی نداده بودند، چه برسد به یک کیک - اما به طور کامل نادیده گرفتن آن … 

نتیجه گیری

این آزاد است که بدانیم ما می‌توانیم نحوه روایت داستان را انتخاب کنیم، اینطور نیست؟ اگر وظیفه نوشتن یک مقاله روایی برای مدرسه را دارید، ممکن است بخواهید اولین شخص را انتخاب کنید. این واقعاً شما را به خواننده متصل می کند و داستان شما را احساس می کند. نحوه استفاده از آدرس مستقیم را به عنوان راهی برای ارتباط فوری با خوانندگان خود کاوش کنید. از این نکات برای نوشتن یک مقاله روایت شخصی استفاده کنید تا به شما در شروع کار کمک کند.

 

  • ۰۰/۱۱/۰۹
  • sarv1400 shahi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی